پزشكى رايج يا ” طب غربى ” تنها يكى از رويكردهاى بشر به مسئله سلامت و بيمارى است. در كنار اين روش شيوه هاى ديگرى از پزشكى نيز وجود دارند ( مانند : طب مكمل – جايگزين ) كه با تفاوتهايى در اصول ، قواعد و راههاى تشخيص درمان، سعى در بازگرداندن سلامتى به افراد بيمار و جلوگيرى از ايجاد بيمارى در شخص است . طب مكمل ( جايگزين ) به وجود انسان با رويكردى كل نگرمى پردازد و در واقع برگرفته از تمدن، محيط جغرافيايى وسنتهاى هر تمدن است . براى آشنايى با طب مكمل و وضعيت استفاده از آن دركشورمان گفتگويى با دكتر ساعتچى از مركز طب مكمل جايگزين بيمارستان ميلاد انجام داده ايم كه در ادامه مى آيد:
-آقاي دكتر، لطفا خودتان را معرفي كنيد
دكتر كيارش ساعتچي ، پزشك فارغ التحصيل دانشگاه شهيد بهشتي در سال ۷۷هستم . در زمينه هاي مختلف طب مكمل تحصيل ، تحقيق و مطالعه نموده و درطي سالهاي اخير در چندين رشته از اين حيطه نظير طب انرژي(Energy Medicine)، طب سنتي هند (Ayurveda)،ليزر تراپي، آموزش روشهاي طبيعي براي دسترسي به آرامش و تعادل و مشاوره هاي مربوطه ،همچنين در زمينه مديريت استرس در سازمانها بطور تخصصي فعاليت نموده ام و در زمينه تدريس دانشگاهي نيز با دانشگاه هاي علامه طباطبايي ، شهيد بهشتي و شيراز همكاري دارم .
– بعنوان مقدمه ، تعريفي از طب مكمل ارائه كنيد و بفرمائيد چگونه اين شاخه از پزشكي در كنار طب رايج شكل گرفت ؟
ازچند قرن پيش وبويژه با آغاز قرن بيستم ، به دنبال پيشرفت فوق العاده اما تك بعدي تكنولوژي و علم ، رويكردهاي مذهبي ،فلسفي ومعنوي به مقوله سلامت، آهسته آهسته كنار گذاشته شد . دانشمندان به اين باور رسيدند كه قادرند براي درك هر فرايند يا پديده اي ، آن را در آزمايشگاه مورد آزمايش قرار دهند و يا با تكيه صرف بر كاربرد دارو، تمامي مشكلات و عدم تعادلهاي انسان را درمان كنند. اما با گذشت چندين دهه بخصوص پس از دهه۷۰ ميلادي ، جوامع بشري به اين واقعيت پي بردند كه تمام جوابها در دارو و روشهاي رايج علمي خلاصه نمي شود . همين امر موجب شكل گيري رويكردهاي نويني به سلامت در كشورهاي مختلف شد . اين نگاه جديد مي گفت بايد انسان را بصورت يك مجموعه در نظر گرفت . مجموعه اي كه شامل لايه هاي چندگانه اي نظير جسم، ذهن و روان است . در ۳۵ سال گذشته تحقيقاتي بسياري نيز در اين ارتباط انجام شد.تجربيات جديدي از دانشهاي كهن بشري بدست آمد و نگاه به انسان از ديدگاه روانشناسي و پزشكي ، كاملا متحول شد .
سالهاست كه آمارهاي رسمي كشورهاي پيشرفته صنعتي حكايت از اين دارد كه بين ۷۰ تا ۹۰ درصد مراجعات افراد به بيمارستانها، كلينيكها و مطبها ، گرچه در ظاهربه علت شكايات جسمي است ، اما در اصل ، ريشه درعدم تعادل ها و تنشهاي ذهني- رواني دارد . به همين دليل درعلم طب ، به اين دسته از بيماريها اصطلاحا ” بيماريهاي روان تني (psycho somatic disorders) گفته مي شود . در كشور خودمان هم گرچه آمار دقيقي در اين زمينه در دسترس نيست ولي بر اساس نظر خواهي از بسياري از همكاران پزشك ، به نظر مي رسد ما هم از آمارمورد نظر تبعيت مي كنيم .
در الگوي امروزي زندگي ، عوامل بيشماري سلامت بشر را تهديد مي كند كه ازمهمترين آنها عبارتند از:
۱- آلودگيهاي زيست محيطي از هوا،خاك و آب گرفته تا آلودگي هاي صوتي و الكترومغناطيسي (پرتوهاي يونيزان ، امواج راديويي ، ماكرو ويو، استفاده بي رويه و طولاني ازگوشي هاي همراه و …)
۲- تغذيه ناسالم (بي برنامه ، بدون توجه به نيازهاي بدن،مملو از مواد شيميائي و غير طبيعي) از يك سو وعدم تحرك از سوي ديگر كه سلامت جسم را بطور مستقيم به مخاطره مي اندازد .
۳- فشارهاي زندگي پرشتاب امروزي و رقابتها ي كاري كه اكثر اوقات ماهيت نا سالمي دارند .
مجموعه عوامل فوق موجب استهلاك و فرسودگي جسم و ذهن و روح بشر مي گردد ومانع از دستيابي او به تجربه خوشبختي ، شادي و آرامش مي گردد و در عمل ، عليرغم تمامي پيشرفتهاي علمي جديد ، پزشكي رايج و روانشناسي براي بسياري از مردم در پاسخگوئي به نياز آنان براي برخورداري از يك زندگي سالم و با نشاط چندان موفق نبودند . همين امر سبب شد تا انديشمندان و محققين درهر دو زمينه طب رايج و روانشناسي علمي ، نگاهي به گذشته كنند تا دريابند آيا طبيبان تمدنهاي باستان در هند ، چين ومصر يا نوابغي همچون بوعلي سينا در ايران ، بقراط در يونان و پاراسلسوس در اروپاي پس از قرون وسطي ، تجربيات و آموزه هايي براي انتقال به انسان پر تنش وفرسوده امروزي دارند يا خير. جالب اينكه پاسخ به اين سوال بيش ازحد انتظار آنان مثبت بود و به همين خاطر، طي سه تا چهار دهه اخير ، قالبي نوين اما با زمينه اي كهن تحت عنوان” طب مكمل- جايگزين” شكل گرفت .اين شاخه از طب ، در حقيقت مجموعه اي از روشهاي تشخيصي ، درماني و شيوه هاي زندگي سالم و طبيعي است كه امروزه به موازات پزشكي رايج غربي و براي تقويت و تكميل آن در سراسر دنيا بكار مي رود .
بنا به پيشنهاد مركز ملي طب مكمل- جايگزين ايالات متحده (NCCAM) اين طب به صورت زير تقسيم بندي مي گردد :
سيستم هاي پزشكي جايگزين شامل :- طب سنتي ايران – طب سنتي هند – طب سنتي چين – هوميو پاتي
– ناتوروپاتي(طبيعي درماني)
درمان هاي بر پايه بيولوژي (زيست شناسي) شامل : – مكملهاي غذائي – داروهاي گياهي – رژيمهاي غذائي خاص – مگا ويتامين تراپي
شيوه هاي دستكاري بدن يا بدن – پايه كايرو پراكتيك شامل : – استئوپاتي – رولفينگ – روش الكساندر – فلدن كرايس – كرانيو ساكرال – ماساژ درماني
درمان هاي انرژي
الف) درمانهاي حوزه انرژي(Biofield Therapies) شامل : – ريكي – درمان قطبي(پولاريتي) – شفاي پرانيك – لمس شفا بخش – تاي چي چوان – چي كونگ
ب) درمانهاي بر پايه بيو الكترو مغناطيس (Bioelectromagnetic – based Therapies)
– حوزه هاي ضربان دار – حوزه هاي مغناطيسي (مغناطيس درماني ) – حوزه هاي ناشي از جريانهاي متغير يا مستقيم
درمان هاي ذهن- بدن شامل : – مديتيشن(مراقبه) – هيپنوتيزم – تجسم خلاق يا هدايت شده – شفاي ذهني – بيو فيد بك – هنر درماني – موسيقي درماني – يوگا
به عبارت دقيقتر ، به جز تعداد محدودي از اين رشته ها كه شامل فلسفه ودستورات كاملي براي هدايت همه جانبه انسان به سوي سلامت پايدار مي باشند و به همين دليل طب جايگزين نام گرفته اند {مثل طب سنتي ايران، طب سنتي هند(Ayurveda)، طب سنتي چين ((TCM و طبيعي درماني (Naturopathy){، ساير شيوه ها كه تعداد آنها بيش از ۱۰۰رشته است، بر آن هستند تا در كنار پزشكي مدرن، موجب افزايش مسئوليت پذيري بيماران در روند حفظ و ارتقاي سلامت خود، تقويت تاثيرات دارويي و كاهش عوارض داروها از طريق كاهش نسبي نياز به دارو گردند . خلاصه اينكه هر كدام از اين رشته ها ، از زاويه اي خاص به بشر ياري مي كنند تا با افزايش پتانسيل درمانگر طبيعت درون و طبيعت بيرون انسان ، اورا بسوي تعادل و سلامت رهنمون شوند.
در حال حاظر در كشورهاي مختلف دنيا از طب مكمل-جايگزين چطور استقبال مي شود ؟
در سالهاي اخير، دربسياري از نقاط دنيا از جمله كشور خودمان ،عده قابل توجهي از پزشكان ضمن اعتقاد به توانمندي بي نظير طب رايج بخصوص درزمينه جراحي و مديريت موارد اورژانس ، به اين باور رسيده اند كه با تركيب پتانسيلهاي طب مكمل و طب رايج مي توان به يك ديد بدون تعصب و كاملتر از پزشكي تحت عنوان “طب تلفيقي”(Integrative Medicine) رسيد.
براساس آمارهاي سازمان جهاني بهداشت آمارهاي تحقيقاتي زيادي ارائه شده تا پزشكان بتوانند با قضاوتي عادلانه وعلمي ، به آشنائي با طب مكمل تشويق شوند .آمارهاي مختلف حاكي از اين واقعيت است كه در كشورهايي چون كانادا،انگلستان،آمريكا وآلمان ، ميزان مراجعات به پزشكان(يا درمانگران) طب مكمل از دو دهه پيش تا به امروز، به وضوح افزايش يافته و در برخي موارد حتي چندين برابر شده است .
اگر بخواهم به چند نمونه اشاره كنم،ابتدا نگاهي مي كنيم به آماري كه در سال ۲۰۰۲ توسط سازمان جهاني بهداشت منتشر شد . اين بررسي گوياي اين بود كه در ايالات متحده و برخي كشورهاي اروپائي مثل فرانسه و آلمان، آمار مراجعه به پزشكان طب مكمل تا %۷۵ افزايش داشته . يعني در واقع در اين كشورها ،نسبت مراجعه به پزشكان در طب رايج ، كاهش چشمگيري پيدا كرده و روز به روز نيز بر تعداد مراجعات به پزشكان اين طب افزوده مي شود . براي نمونه ، در سال ۱۹۹۷ درصد مراجعه به پزشكان طب مكمل در آلمان و فرانسه به ترتيب ۴۲و ۴۹ در صد بوده در حالي كه در سال ۲۰۰۲ اين آمار به حدود ۸۰ درصد رسيد .
در سال ۱۹۹۰ نيز آمارهاي كلي اروپا نشان مي داد كه ۲۰ تا ۵۰ درصد مردم از مشاوره ها و درمانهاي طب مكمل استفاده مي كنند اما بعد از گذشت ۱۵ سال بيش از نيمي از جمعيت در اين كشورها به درمانهاي طب مكمل متمايل شده اند .
در ايالات متحده ، طي يك بررسي كه توسط دكتر ديويد آيزنبرگ از دانشگاه هاروارد صورت گرفت ، تعداد مراجعات در سال ۱۹۹۰ ،۴۲۵ ميليون بوده كه با گذشت كمتر از يك دهه، در سال ۱۹۹۷ به ۶۲۹ ميليون مراجعه در سال افزايش يافته و به طور مثال تعداد افرادي كه از گياهان دارويي استفاده مي كرده اند ظرف همين مدت ۴ برابر شده است و جالبتر اينكه هزينه هاي صرف شده براي اين درمانها (كه در بيشتر موارد شامل بيمه هم نمي باشد) در سال ۱۹۹۷ معادل ۲۷ ميليارد دلار بوده كه گوياي ميزان علاقه مندي مردم اين كشور به طب مكمل است .
از طرفي آمارهاي يك دهه گذشته در جامعه پزشكي بسياري كشورها نظير انگلستان ، نشان دهنده علاقه مندي پزشكان اين كشورها به آشنايي با رشته هاي مختلف طب مكمل – جايگزين در طول زمان تحصيل و استفاده از آنها به عنوان يك رشته تخصصي پس از فارغ التحصيلي است.
از فعاليتهايي كه شما و همكارانتان در زمينه طب مكمل در كشورمان انجام داده ايد بگوئيد
بر اساس همين آمارها و تحقيقات بين المللي كه در چند دهه اخير صورت گرفته ، گروهي از پزشكان در بيمارستان ميلاد گرد هم آمديم وبا حمايت برخي مسئولين كشوروهمچنين مديريت بيمارستان ميلاد، مركز طب مكمل بيمارستان ميلاد را پايه گذاري كرديم.از مهمترين اهداف اين مركز، اطلاع رساني علمي و دانشگاهي به عموم مردم و همكاران در جامعه پزشكي درمورد طب مكمل ، انجام تحقيقات در اين زمينه و كمك به ترويج علمي ، صحيح و بومي طب مكمل به دور ازهر گونه تعصب يا انحصار گرائي است.
از جمله اقدامات گروه مي توان به برگزاري نخستين دوره هاي دانشگاهي آشنائي با طب مكمل جايگزين (FCCAM)وتكنيكهاي ذهني (MT)در كشور در دانشگاههاي تهران و شهيد بهشتي اشاره نمود كه از سال ۱۳۸۰ به همت دكتر فريد نيك بين آغاز شد .از سال ۱۳۸۲ نيزبا دانشگاه شيراز براي برگزاري دوره هاي دانشگاهي ذهن بدن نظير مراقبه (Meditation) و ريكي (Reiki) همكاري نزديك داريم .
از سوي ديگردر سال ۱۳۸۳ با حمايت دولت از طريق شورايعالي اطلاع رساني ، وظيفه آگاه نمودن عموم هم ميهنان و جامعه محترم پزشكي در مورد طب مكمل جايگزين ، به گروه سپرده شد و مديريت اجرائي آن نيز به بنده واگذار شد . نتيجه اين تلاش ، تاسيس سايت ملي www.cam.ir بود كه شامل مجموعه مفيدي از اطلاعات به روز براي آشنائي بيشتر با طب مكمل جايگزين است .اين سايت همچنين مكان مناسبي است براي همفكري و تبادل اطلاعات ، مقالات و تجربيات بين اساتيد و صاحبنظران اين حيطه.
در مركزطب مكمل بيمارستان ميلاد نيز از روشهاي تشخيصي طب مكمل استفاده مي كنيم. روشهايي كه بر اساس تركيب شيوه هاي قديمي با تكنولوژي مدرن ، به تكميل آزمايشات طب رايج ياري مي كند.براي مثال يكي از روشهاي تشخيصي جالب در طب ارتعاشي (Vibrational medicine) از مجموعه طب مكمل ، بررسي فعاليت الكتروفيزيولوژيك وجود انسان در دو سطح :
۱) جسمي و ۲) ذهني- رواني است كه به ما ياري مي دهد تا علاوه بر تعيين ميزان استرس فرد ، قسمتهائي از حوزه انرژي زيستي(Human bio-energetic field) او را كه در حال حاضر دچارعدم تعادل آشكار است يا بصورت پنهان مي تواند فرد را در آينده دچار مشكلات جسمي نمايد ، تشخيص دهيم . بدين ترتيب با تكيه بر تجربيات تحقيقاتي و تشخيصي كه ظرف ۴ سال گذشته در همين ارتباط در مركز صورت گرفته ، مراجعه كننده مي تواند با آگاهي بموقع از عدم تعادلهاي احتمالي موجود در حوزه الكتروفيزيولوژيك خود ، از روشهاي مختلف طب رايج يا طب مكمل براي پيشگيري يا درمان زودهنگام بيماري ، بهره مند شود.
نویسنده: علی دوستی
با سلام و تشکر از مطالب مفیدتان
آیا ریکی با انرژی درمانی لمسی متفاوت است؟